یک قلم کوتر هایی در تجهیزات اتاق عمل هست که به عامیانه رگ را میسوزاند یک قسمت دارد که دو وجهه ای است یعنی یک دکمه میسوزاند یک دکمه برش میدهد ذاتش عین همین چس استف های اتاق عمل ماست...سوگولی مسئول هستن یادتان بخیر شاهنشاه های قبل از انقلاب که حداقل راست میگفتید فلانی سوگولی ماست اما اینها نه دور حاجی اتاق عمل ما میچرخند و هی میگویند حاجی فلان را برایت بیاوریم چایی کوفت میکنی این میوه خشک هارو واستون کنار بذارم بفرمایید خودکارتون ای بابا شما چرا بلند میشین صبر کنین من برم اونور برنامه ها رو سریع بیارم وای ی ی ی حاجی چه خبررررر؟ یا اینکه در نهایت بکشم پایین ی دور تمیز منو بکنی!خوشبختانه کارشناس اتاق عمل هستند اما سر عمل که نمیروند مسئول لاشی بازی اتاق عمل هستند از وسط اتاق که رد میشوم دلم میخواهد بگویم به به ج.ن.د.ه خانوم ها چه خبر اوضاع و احوال ؟از یک طرف هم نان بقیه را آجر میکنند کارانه 2.5 میلیونی میگیرند و برای بقیه 250 تومن مینویسند...راستش ما همان اول که وارد سیستم گه بیمارستان شدیم به ما هشدار دادند که بر اساس چشم و ابروست برو ببین مسئول از ناز و کرشمه های شما خوشش می آید یا اینکه نه باید گورت را گم کنی جای دیگری!!!خلاصه قرار است برویم چس ناله کنیم که بابا ما قد 4 تا اسب و قاطر کار کردیم جناب مسئول فقط کونمان نگذاشتید پس لطفا در کارانه ما تجدید نظری بفرمایید ( البته ما جز 250 تومنی ها نیستیم )نقطه.
ما گه تر از آن شدیم که صادق باشیم گه تر از آن شدیم که دلمان بسوزد کمی به فکر قسط های متاهل ها باشیم گه تر از آن شدیم که کمی یکرو باشیم اصلا یک رو بودن سیری چند بزن بسوز و ببر...عین همین دکتر ص که اینجا اگر یک وسیله خراب باشد میزند میکوبد زمین و فحش و ناسزا و ...اما ما چند روز پیش با زن چندمش یا دوست دختر جدیدش در روسری فروشی سر محله مان روئیتشان فرمودیم اما چیزی خلاف دیدیم که ایشان بسیار هم خوش برخورد هستند دست دوست دختر جدیدشان گرفته و لاس میزنند ما هم کمی دلمان برای همسرانشان سوخت...البته قابل ذکر است از همان استف های ما دختری 27 ساله هستند که کم خودشان را به این آقای دکتر نمالیدند و کم برای جناب دکتر دستپخت خودشان را نیاوردند و کم لاس نزدند تا به مقام والای نشستن بر روی صندلی های چرمی اتاق عمل رسیدند...
حالا دلمان هم که بگیرد باز باید برایت مهم نباشد باید سعی کنی دلت برای بچه هایت بسوزد و هی بغض قورت دهی مجبور به تحملی چون قسط داری و نان زن و بچه ات از بین میرود حرف که بزنی کارانه سه ماهت را صفر میکند...
از این گل و بلبل تر هم مگر داریم ؟
و بدین تزویر چون نوشی از آن
چون حرامش کرد حق بر کافران
خالق تزویر تزویر ترا
کی خرد ای مفتری مفترا
آل موسی شو که حیلت سود نیست
حیلهات باد تهی پیمودنیست
زهره دارد آب کز امر صمد
گردد او با کافران آبی کند
یا تو پنداری که تو نان میخوری
زهر مار و کاهش جان میخوری
نان کجا اصلاح آن جانی کند
کو دل از فرمان جانان بر کند
پیچک بگذار زهر مار و کاهش جان بخورند. پیچک عزیز خداوند حامی تو است. پیچک گلم رزق و برکت زندگی تو دست خداوند است نه دست بنده های فاسد. تو عاشق خدا باش از زمین برایت ثروت و برکت می جوشد و از آسمان برایت طلا و نقره می بارد. پیچک خدا خودش توی قرآن گفته که من به همه بنده هام رزق و روزی می دهم اما بندگان صالح من یک روزی و برکت مخصوص پیش من دارند که دیگران ندارند. پیچک حق تو خیلی بیشتر از آن کارانه ها است. حق تو آنقدر بزرگ و زیاده که این بدبخت ها توان پرداختش را ندارند. باور کن. این حق تو را خود خدا فقط می توانه بهت بده و خودش می دانه کی و از چه راهی بهت بده. دیگر هم به این پست فطرت ها فکر نکن. حیف فکر لطیف و قشنگت است که با اینها مخدوش شود. فکر و دل دخترهایی مثل تو فقط جای خداست. حیفه که حتی یک لحظه از فکرمان را به این بی ارزش ها بدهیم. پیچک من توی زندگی دیدم که وقتی خدا می یاد توی فکرم همه این پست فطرت ها ناپدید می شوند.
سلام اتفاقا من منتظرت بودم که بیای ی متن بلند بالای انتقادی بنویسی البته که مطمئن باش اصلا هم ناراحت نمیشم



شاینا ولی هرچی نگاه میکنی هرکی خیانتکاره اوضاش بهتره هرکی بیشتر میدزده خیلی محبوب تره حداقل توی جامعه ما هرچی بدتر باشی محبوب تری این خیلی بده خیلی
من چند وقت پیش به خان میگفتم همین هارو البته با عصبانیت بهم گفت ولش کن کار خودت رو بکن
منتهی اینا خیلی رو اعصابن من همیشه میگم جاسوس مقصر نیست اونی که به جاسوس اهمیت میده مقصره
توکل بر خدا شاید ایران هم تغییری کرد هرچند بعید میدونم
خواننده خاموشتم
این کلمات در شأن شما نبود میشود اعتراض کرد بدون کلمات سخیف و لحن کوچه بازاری
آرع منتهی اینجا ذهنم رو خالی میکنم
چقدرلحنت متفاوت بود پیچک جان،فکر کردم وبلاگتواشتباه ااومدم
چیکار کنم عصبانی بودم
ای وای. . .
کاملا میفهمم چی میگی . . .
اینا همه جایی هستن. تو هر صنفی آدمای خراب زیادن که برحسب رفتار گندشون درامد و رده دارن نه بر حسب صلاحیتشون
سعی کن چشماتو ببندی و رد شی وگرنه نمیتونی کار کنی
من اصلا بحثم نیس که به کجا میرسن
آبانه خود تو اگر کار کنی بعد سر ماه حقوقت رو نده ناراحت نمیشی بعد به بغل دستیت بده ؟
پیچک جان منی که تو یک شرکت خصوصیم وضعم اینه وای به حال دولتی... از وقتی دانشجو بودیم وضعمون همین بود نمره هامون کمتر میشد چون بلد نبودیم سیبیل استادو چرب کنیم و دم به دقیقه بریم اتاقش... تهوع میگیرم از دیدنشون... راستش خیلی وقتا تو بیمارستان و تو برخوردهای پرسنل این چیزها رو حس میکردم اما این دیگه نامردیه... چطور میتونن حق بقیه رو بخورن؟؟؟ دلم میگیره... مجبورم بیام سرکار... هر صبح میگم یعنی میشه کارم عوض شه یا اصلا کار نکنم؟؟؟ اما خرج و برج زندگی مگه این چیزها حالیشه؟؟؟ خلاصه خواهر دلم خوووونه
خیلی راحت عزیزم خیلی راااااااحت حق میخورن به هیچ جاشونم نیست
آره خرج زندگی خیلی سخته خیلی
واقعا ادم حالش بهم میخوره از این ادم ها که بخاطر نیازهای خودشون یه عده رو هم عذاب میدن امیدوارم این مشکلات از بین بره تا همه راحت تر کار کنیم
واقعا اوضاع کشورمون گهه دقیقا همین گه
اول که حرفی در برابر حرف هات ندارم
اما راستش یک وقتهایی یک متنهایی مینویسی که من به نویسنده نبودنت شک میکنم!
ما نباید بنویسیم دوست جان چون سرمان بالای دار میرود
ما خودمان خودمان را خر میکنیم تا فکر نکنیم چون فکر که میکنیم باید عمل کنیم اگر عمل کنیم سرمان بالای دار میرود
واقعا متاسف شدم پیچک جانم
این اعصاب خوردیایِ سر کار حالِ آدمُ میگیره
البته اتاق عمل و بیمارستان یه نمونه یِ کوچیک از هزاران کصافط کاری و حق خوردناییِ که داره روزانه اتفاق میفته
خیلیا هم میبینن و نمیتونن دم بزنن :(
آره میدونی جالب ترین قسمت قضیه اینجاس که هیچ پنهان کاری نمیکنن دیگه حق خوری شبیه غذا خوردن پرسنل شده در این حد عادی...
گه ترین جامعه رو داریم از این گه تر وجود نداره
همه حا همین طوره پیچک جان.منظورم همه اداره ....
منم خودم با چشششم خودم تو دانشگاه،بین اساتید و دانشجوها از این فرم رابطه ها و حق و حق خوری ها،دیدم.
چیز جدیدی نیست.
ولی خودمونیمااا،خیلیییی قشنگ و طنز امیز خشم و ناراحتید رو بروز دادیاااا.
راستش نباید ربطی داشته باشه طرف به ساعت کار میکنه در ضریب ضرب میشع و تبدیل به حقوق میشه
طلوع کلا گریه داره این وضع